معنی بخار بننا - جستجوی لغت در جدول جو
بخار بننا
تبخیر، تب دار شدن
تَبخِیر، تَب دار شُدَن
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخار بنانا
بخار کردن، ایجاد تب
بُخار کَردَن، ایجاد تَب
دیکشنری اردو به فارسی
بلور بننا
بلور شدن، تبدیل شدن به یک تاری
بُلور شُدَن، تَبدیل شُدَن بِه یِک تاری
دیکشنری اردو به فارسی
بخارات بننا
تبخیر شدن، تبخیر کنید
تَبخِیر شُدَن، تَبخِیر کُنید
دیکشنری اردو به فارسی